دختر بی همتای من

بنیتای 5 ماهه من

1391/12/18 1:24
نویسنده : مامان مرضیه
495 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان 5 ماهت هم به سلامتی تموم شد.

دو روزه که به دلیل تحریم و وارد نشدن شیر خشک SMA gold مجبور شدم شیرت رو عوض کنم و به توصیه اقای دکتر بهت شیر Bio mill بدم.خدا رو شکر قبولش کردی راحت خوردی. 

از دکتر رفتنت بگم حسابی سنگ تموم گذاشتی بر عکس بچه های دیگه که تادکتر رو میدیدن گریه سر میدادن حسلبی براش خندیدی و فکر میکردی که دکتر داره باهات بازی میکنه.و اینطور شد که آقای دکتر لفظ بامرام رو بهت اعطائ کرد.

 

مامان تو ماشالله حسابی بزرگ شدی عاشق اینی که وایستی و تاتی کنی.عروسکات رو دیگه حسابی میگیری و تکونشون میدی و حسابی دل من رو میبری عاشق اینی که مامان صورتش رو بهت نزدیک کنه که یا لمس کنی یا مثل گربه های شیطون خیز برداری و موهای مامان رو چنگ بزنی.تازگی ها با زبون بیزبونی منظورت رو میرسونی وقتی دو دفعه ÷شت سرهم ÷ستونک رو بیرون ÷رت کردی یعنی گشنمه.وقتی عروسکت رو نگاه کردی بعر به مانگاه میکنی اوووو میگی بعد دوباره عروسکت رو نگاه میکنی یعنی من عروسکم رو میخوام و........

 

11 روز تاعید مونده و من حسابی کار دارم .دیشب مامان و بابا رفتن عروسی دوست مامان و تو رو گزاشتن ÷یش  مامانی و برای اولین بار دیشب دور از من و بابایی خوابیدی.اما حسابیت جات خالی بود.دوست دارم قندک که اینقدر خوش اخلاقی همه از خداشونه تو رو نگه دارن.بوسسسسس

 بنیتی 5 ماهه


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)