دختر بی همتای من

سه سالگی

1394/7/16 1:11
نویسنده : مامان مرضیه
176 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان سلام.

خیلی وقت برات ننوشتم.بعضی موقعه ها دچار عذاب وجدان میشم که نکنه حاشیه ها سبب شده باشه من برات کم گزاشته باشم اما وقتی به رفتن برای روز پدر و کودک و کلاس خلاقیت و ...میافتم کمی آروم میکیرم که حتی تو این شرایط بد امسال برای تو کم نزاشتم و تا حدی که در توانم بود درسته کمتر از سالهای پیش اما زمان و انرزی گزاشتم.

گل مامان تو دیگه واقعا بزرگ شدی دیگه مهد کودک میری وبسیار زیبا و سخن ور حرف میزنی طوری که بعضی موقعه ها همه رو به تعجب وامیداری به قول مربی مهدت خیلی فهیم و باهوشی.

نازنین مامان ما عروسی عمو محسن رو هم پشت سر گزاشتیم.تولد شما هم که 5 روز پیش بود متاسفانه برعکس هر سال امسال تولدی در کار نبود من رو ببخش عزیزم بهت قول میدم شاید دیرتر اما از امسالت هم عکس های تولد به یاد ماندنی داشته باشی.

به طور مختصر با عمو مجید و عمو محسن در حد یک تولد کوتاه و مختصر فقط به منظور اینکه شب تولدت شمعی رو فوت کنی برگزار کردیم اما بهت قول تولدی باتم ویزه حتی شده با مهمونی مختصر رو قول میدم.

تولد سه سالگی

عزیز مامان چند تا عکس برات میزارم از سفر ترکیه و عروسی عمو محسن که ثبت لحظاتت باشه.   دوست دارم نازنینم.

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)